سلام! نیومدم، نیومدم، الانم قرار نیست بیام چیزایی که باید بنویسم رو یادداشت کردم و سر فرصت مینویسم. از یادم نمیره، هرچند شاید کامل نوشته نشه و حس اون لحظه ها گذشته باشه. دیشب اما خوابی دیدم، بس عجیب، لذت بخش و شاید خجالت آور. قصد تعریف و توصیف و تعبیر ندارم، ولی گفتم یادی ازش بکنم و بدونم که همچین خوابی بوده. یه جور قهرمانی بود برای خودش! خجل شدم از حجم انزوا و محبوبیت (عمدا واژه هایی رو به کار میبرم که از اصل موضوع دور بشه ) خلاصه که از این حجم سفارشات !*! جاده ای که ساخته بودم از روی خودم گذشت !*!
!*! سکوت سرشار از حرکات ناکرده است !*!
!*! ای دوست این پیراهن است افسار نیست !*!
رو ,حجم ,شاید ,* ,خوابی ,نیومدم، ,که از ,حجم انزوا ,انزوا و ,از حجم ,شدم از
درباره این سایت